به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، رهبر انقلاب در دیدار چهارشنبه ششم مرداد ۱۴۰۰ که آخرین دیدار با اعضای دولت دوازدهم محسوب میشد، به تجربیات مهمی درباره روابط هشت سال اخیر اروپا و آمریکا با جمهوری اسلامی ایران اشاره کردند. ایشان تجربه دولت یازدهم و دوازدهم را مصداق مهمی در تأیید این گزاره اعلام کردند که اعتماد به غرب جواب نمیدهد و نخواهد داد.
پایگاه KHAMENEI.IR برای بررسی این موضوع به گفتگو با آقای کاظم غریبآبادی پرداخته است که علاوه بر عضویت در هیئت مذاکرهکننده ایران، سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی در سازمانهای بینالمللی در وین هم محسوب میشود.
در دیدار امروزِ هیئت دولت با رهبر انقلاب، ایشان به مذاکرات اخیر نیز اشاره کردند و از اصرار طرف غربی بر شرطی در متن مذاکرات گفتند که این شرط بهانهای برای مداخلات بعدی غربیها شود. این شرط چه بود و چگونه در مذاکرات مطرح میشد؟ واکنش مذاکرهکنندگان به این نوع شرطگذاری چه بود؟
آمریکا و طرفهای غربی برای پیشبرد تفاهم و نهاییکردن آن و همچنین رفع برخی تحریمها، اصرار کردند که بندی در بیانیهی وزرا در خصوص گفتوگوهای بیشتر در آینده برای سه موضوع درج شود: اوّل، اقدامات بیشتر در مورد تقویت مؤثر روابط اقتصادی و تجارت بینالملل ایران شامل تغییر در سیاست تحریمی آمریکا. دوم، تضمین منافع عدم اشاعهای برجام در درازمدت و سوم، گامهایی برای حمایت و تقویت امنیت منطقهای در میان کشورهای منطقهی خلیج فارس شامل کاهش تنش و اقدامات اعتمادساز از طریق گفتوگو در منطقه. جدای اینکه موضوع دوم محلی از اعراب ندارد؛ چون زمانبندیها در برجام مشخص است و این موضوع میتواند بهمنزلهی مبنایی برای طرح تعهدات و زمانبندیهای جدید شود. موضوع سوم نیز کاملاً با اهداف و دستورکار گفتوگوها در تعارض آشکار بود، از اینرو، هیئت ایرانی بلافاصله این درخواست را رد کرد.
در واقع، آمریکا و غربیها بهدنبال اهداف خاص خود بودند. این موضوع نشان داد که آنها همچنان به تفاهم هستهای بهعنوان پلی برای ورود به سایر موضوعات غیرمرتبط مانند مسائل منطقهای و موشکی نگاه میکنند. این سری، حتی فراتر رفتند و اصرار کردند که خواستهشان به نوعی در متن گنجانده شود. هدفشان این است که از این طریق بلافاصله بعد از هر تفاهمی، سراغ این موضوعات بیایند و آن را جزئی لاینفک از تفاهم هستهای تلقی کنند و زمینه را برای مداخلات خود در این حوزهها فراهم کنند و هر کجا هم که به اهداف خود نرسیدند، ایران را مقصر معرفی کرده و زمینه را برای اعمال فشار به بهانههای دیگر بر ایران فراهم کنند.
رهبر انقلاب تصریح کردند که آمریکاییها در مذاکرات اخیر حاضر نشدند از موضع عنادآمیز خود کوتاه بیایند و حتی یک قدم بردارند. جزئیات نحوهی برخورد آمریکاییها در این مذاکرات چگونه بود؟
آمریکاییها ادعا میکنند که آمادهاند به تعهدات خود تحت تفاهم هستهای برگردند و تحریمهای مغایر با آن را بردارند، امّا رفتار آنان در مذاکرات این را ثابت نمیکند. مصادیق مختلفی در اینباره قابل بررسی هست:
۱. کل تفاهم را به پذیرش بندی در خصوص انجام گفتوگوهای آتی در مورد مسائل منطقهای گره زدند که کاملاً با موضوع مذاکرات غیرمرتبط و مضر است. رفع برخی تحریمها و همچنین خروج نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست گروههای تروریستی را مستقیماً به پذیرش این بند منوط کردند.
۲. حاضر به لغو دستور اجرایی تحریم تسلیحات متعارف نشدند که کاملاً با قطعنامهی ۲۲۳۱ شورای امنیت و برجام در تناقض آشکار است و به نوعی مغایر ادعای آمریکا به برگشت تعهدات برجامی است.
۳. حاضر به برداشتن تحریمها علیه بیش از ۵۰۰ نفر از اشخاص حقیقی و حقوقی -که توسط دولت ترامپ به بهانهی غیرهستهای تحت تحریم قرار گرفتند- و همچنین لغو قانون تحریمی کاتسا نشدند، در حالی که تمامی اقدامات ترامپ از جمله توسل به بهانههای غیرهستهای برای اعمال تحریم با هدف تخریب کامل تفاهم هستهای صورت گرفته بود. از سوی دیگر، این نشاندهندهی عزم جدی دولت جدید آمریکا در استفاده از کارتهای ایجاد شده در دولت قبلی و همچنین پیگیری سیاست فشار حداکثری علیه ایران است.
۴. حاضر به ارائهی تضمین در مورد عدم تکرار رفتارهای مشابه دولت قبل در قبال تفاهم هستهای نشدند؛ حتی حاضر نشدند دورهی زمانی معقولی را هم برای تداوم کار شرکتهایی که با ایران وارد تجارت و کار اقتصادی میشوند، در نظر بگیرند که تا در صورت بروز هر مشکلی برای تفاهم احتمالی کار خود را بدون دغدغه از تحریمهای فراسرزمینی آمریکایی به پایان برسانند.
۵. حاضر به بحث دربارهی خسارات وارده به ایران در اثر خروج یکجانبه و غیرقانونی از تفاهم هستهای نشدند.
۶. دربارهی فعالیتها و تعهدات هستهای ایران زیادهخواهیهایی را مطرح کردند که حتی فراتر از متن برجام است. البته همگی از سوی ایران رد شد، ولی این حاکی از کارشکنی و روحیهی عناد آنان دارد. در این قضیه، طرفهای غربی نیز از موضع مشابهی برخوردار بودند.
۷. در مورد راستیآزمایی با وجود اینکه در مدل اوّلیهی برجام ایران ابتدا برای چندین ماه تعهدات هستهای خود را انجام داد که مورد راستیآزمایی آژانس نیز قرار گرفت و سپس سایر طرفها با اجرای تعهدات رفع تحریمی خود پرداختند، امّا در سری جدید گفتوگوها آمریکاییها حاضر نشدند این واقعیت مهم را بپذیرند که تمامی مشکلات موجود ناشی از رفتارهای خصمانه و مخرب آنهاست و ابتدا آنها باید تمامی تعهدات خود را انجام بدهند و تنها پس از راستیآزمایی در زمانی معقول، ایران به اجرای تعهدات خود خواهد پرداخت. مدل آمریکا برای انجام تعهدات اصولی و راستیآزمایی در دو روز صرفاً یک مدل تشریفاتی و خالی از فایدهی عملی است.
با توجه به تجربهی برجام و افزایش تحریمها در چندسال اخیر، به نظر شما رویکرد و مدل جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هستهای و برخورد با طراحیهای دولت آمریکا چگونه باید باشد؟
در اینجا لازم است به چند نکته اشاره کنم:
۱. مذاکرات به جمعبندی نهایی نرسیده و در عرف دیپلماسی هیچ موردی توافق نمیشود، مگر آنکه در مورد همه چیز توافق شود. این اصل بدین معناست که اگر حتی ۱۰ درصد از متون مذاکراتی نیز باقیمانده باشد، مذاکرات همچنان ناتمام است و توافقی وجود ندارد، چه بسا همین اندک موضوعات باقیمانده از موضوعات مورد تفاهم مهمتر باشد.
۲. مواضع بالادستی نظام، قانون اقدام راهبردی مجلس شورای اسلامی و دستاوردهای هستهای کشور موقعیت مناسبی را برای جمهوری اسلامی ایران در هر مذاکرهای فراهم کرده است. طبیعتاً، طرفهای مقابل تلاش خواهند کرد تا با توسل به ابزارهای مختلف مانع بهرهمندی ما از موقعیت تقویتشده شوند، امّا مهم این است که ما با طراحی و برنامهریزی مناسب و پرهیز از عجله حداکثر بهرهبرداری را بهعمل آوریم.
۳. باید توجه داشته باشیم که این آمریکا بود که تعهدات خود را نقض کرد و اکنون نیز مدعی بازگشت به برجام است و این ایران نبود که ناقض بوده باشد. لذا، باید مراقب بود که جای مدعی و متهم عوض نشود.
۴. آنچه که برای ایران باید دستورکار اساسی و با اولویت باشد، رفع عملی تحریمهاست. آمریکا و غرب باید هر آنچه را که در این زمینه لازم است عملاً پذیرفته و اجرا کنند و این مغایرتی با برجام نخواهد داشت و فراتر از آن نیست. برجام ایجاد شد تا تحریمهای مغایر با آن علیه ایران برداشته شود. چطور وقتی حاضر نمیشوند در مورد تضمینها و آیندهی کار شرکتها صحبت کنند، اطمینان پیدا کنیم که در رفع عملی تحریمها صادق خواهند بود! اینکه بهدلیل ممنوعیت استفاده از یوترن برای ایران نتوانیم پولهای خودمان را از بانکهای کشورهای دیگر منتقلکرده و یا استفاده کنیم، چون یک تحریم اوّلیه است و نه ثانویه و ظاهراً به برجام ارتباطی ندارد، مشکل ایران نیست. چه تضمینی وجود دارد که با تفاهم جدید و عدم حل این مشکل و مشکلات مشابه بهگونهای که شرایط بهرهمندی و انتفاع ایران از منافع تفاهم هستهای تضمین شود، بتوانیم عوائد حاصله از فروش نفت را دریافت و یا هزینه کنیم!
۵. مذاکرات صرفاً باید هستهای باشد و طرح و بررسی هرگونه ایدهی غیرمرتبط باید از دستورکار حذف شود. حضور و نفوذ منطقهای و موشک ابزار قدرت ایران است و بههیچوجه قابل مذاکره نخواهد بود.
۶. اقدامات هستهای ایران باید متناسب با اقدامات رفع تحریمی اجرا شود. چنانچه با اجرای کامل تعهدات هستهای بهویژه ارسال ذخایر به خارج از کشور شاهد عدم اجرا و یا ایجاد مانع در اجرای تعهدات طرف مقابل بودیم، دست ما برای مدتها خالی خواهد بود.
۷. ضمن انجام تلاشهای لازم برای رفع تحریمها، باید خنثیسازی تحریم در دستورکار جدی کشور قرار بگیرد بهگونهای که ابزار تحریم از آمریکا گرفته شود.
در پایان، ذکر این نکته را نیز ضروری میدانم که در نظام جمهوری اسلامی هیچ مقام و نهادی با حصول به یک تفاهم خوب که موجب رفع عملی تحریمها شود، مخالف نیست؛ امّا با توجه به تجربیات قبلی باید هوشیارتر و هوشمندتر حرکت کرد. ایراداتی که در اینجا به آنها اشاره شد، از نوع محتوایی است و عدم رفع آنها زمینهی انتفاع عملی ایران را فراهم نخواهد کرد. اینها موضوعاتی هستند که در مذاکرات به طرفهای مقابل منعکسشده و همچنان باز هستند.
نظر شما